عکس نوشته خواهر و برادری حوا
در عکس نوشته خواهر و برادری حوا شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید فانتزی ترین عکس های پروفایل در مورد خواهر و برادر را با نام حوا مشاهده خواهید کرد و …
عکس نوشته خواهر و برادری حوا
تُنگــم و ناچار فرصتهای «تَنگی» در من است
هر شب امّا خواب میبینم نهنگی در من است
با دل تنگــــی کـــه من دارم، شکستن دور نیست
کوزهی غلطیدهای هستم که سنگی در من است
ماهرویا! مشکن ایــــن عشق غــــرورآمیــــــز را
عکس پروفایل دوست دارم داداشی
عکس پروفایل داداشی و آبجی
عکس پروفایل خواهر و برادری فانتزی
عکس پروفایل برادر عزیزم خیلی دلتنگت هستم
عکس پروفایل یه برادر همیشه پشت خواهرشه
عکس پروفایل خواهری خوشبختیت آرزومه
عکس پروفایل خواهر که داشته باشی
عکس پروفایل داشتن بهترین خواهرا یعنی خوشبختی
عکس پروفایل خواهر خودمی همیشه باش
عکس پروفایل عاشقتم ابجی
عکس پروفایل مرحم دلتنگی برادر خواهر است
می رفت سوی یتیمان، با دستهای پر از نان
در چشمهای زلالش، بی تابی شرم پیدا
آیینه آسمان بود، تصویری از کهکشان بود
آن بی نشان مثل صحرا، آن بیکران مثل دریا
عقل از تحیر زمین خورد، منطق به بنبست برخورد
شب پیش چشمانش افسرد، او کیست آیا؟ خدایا
عکس پروفایل برادرم عشقمه
این کیست این بیکرانه؟ این مرد تنهای تنها
می آید از سمت ابهام، می آید از سمت رؤیا
یک کوفه غربت به دوشش، یک بافه محنت به دستش
بر شانه های ستبرش، زخم خیانت شکوفا
در لحظه های عبادت، پروانه های قنوتش
پر می گرفتند آرام، تا آن سوی آسمانها
عکس پروفایل داداش نداشته باشی هیچی نداری
عاشق اگر باشی برای بردن معشوق
اسب سفیدت میشود پیکان معمولی
معشوق من پاک است و عشقم پاک اما من …
من کیستم در متن این دوران معمولی ؟
من هم بدون سیم و زر یک شاعر پاکم
یک شاعر از نسل بدهکاران معمولی !
او جوجهتیغی روی پلک خود نچسبانده !
تا نیزهای سازد از آن مژگان معمولی
محبوب من این است و من با سادگیهایش
سر میکنم در خانهی ارزان معمولی
جای گلستان میتوان با بوسهای خوش بود
در یک اتاق ساده با گلدان معمولی
با عقد دل فرقی ندارد شاهد عقدت
قرآن زرکوب است یا قرآن معمولی
عکس پروفایل عشق یعنی خواهر و برادر
در دفترِ شعر من«این دیوان معمولی»
محبوب من ماهیست با چشمان معمولی !
برعکس آهوهای حیران در هزاران شعر
او نیز چیزی نیست جز انسان معمولی
با پای خود دور از «پریدُم»های دریایی
عمری شنا کردهست در یک وان معمولی
محبوب من جای قدح نوشیدن از ساغر
یک عمر چایی خورده در فنجان معمولی
عکس پروفایل قربون داداشم برم
حیف است تو خاتون خواب هر شبم باشی
اما خودم تعبیر رویای خودم باشم
من مرغ عشقی خسته ام، کنج قفس تا کی
آیینه دار بی کسی های خودم باشم
عکس پروفایل خواهر برداری
بیهوده بودم هرچه از دیروز تا دیروز
باید از امشب فکر فردای خودم باشم
بگذار من هم رنگ بی دردی این مردم
در گیرودار دین و دنیای خودم باشم
اما نه…! من آتش به جان، شعله ام، داغم
نگذار یک پروانه هم جای خودم باشم
عکس پروفایل داداشم دنیامه
مجنون نه ! من باید خودم جای خودم باشم
باید خودم بی واژه لیلای خودم باشم
عمری مرا دور تو گردیدم دمی بگذار
گرداب نا آرام دریای خودم باشم
شیدایی شبهای بی لیلا به من آموخت
باید به فکر روح تنهای خودم باشم
عکس پروفایل خواهری دوستت دارم
نسیم از من هزاران بوسه بگرفت
هزاران بوسه بخشیدم به خورشید
در آن زندان که زندانبان تو بودی
شبی بنیادم از یک بوسه لرزید
خانه دل تنگ غروبي خفه بود
مثل امروز که تنگ است دلم
پدرم گفت چراغ
و شب از شب پر شد
من به خود گفتم يک روز گذشت
مادرم آه کشيد
زود بر خواهد گشت
ابري هست به چشمم لغزيد
و سپس خوابم برد
که گمان داشت که هست اين همه درد
در کمين دل آن کودک خرد ؟
آري آن روز چو مي رفت کسي
داشتم آمدنش را باور
من نمي دانستم
معني هرگز را
تو چرا بازنگشتي ديگر ؟
آه اي واژه شوم
خو نکرده ست دلم با تو هنوز
من پس از اين همه سال
چشم دارم در راه
که بيايند عزيزانم آه
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه