لوگوی اسم طرح طلایی و مخمل
در لوگوی اسم طرح طلایی و مخمل شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید لوگوی اسم و عکس اسم های درخواستی خود در نطرات را مشاهده کنید که شامل 6 عکس اسم همراه با متن می باشد و …
لوگوی اسم طرح طلایی و مخمل
یهجوری موقع کارت کشیدن لوگوی اسم
دقت میکنم که مبادا یه صفر اضافه بزنم
که انگار اونقد تو کارتم هست اصن…
عکس اسم طلایی دلارا
دانشجو واقعی اونه که با دیدن کارنامه بگه:
“اااااا این درسا رو مگه من داشتم که افتادم
یادم نمیاد حتما داشتم دیگه”
عکس اسم طلایی مهیا
مولانا اگه میدونست چاووشی قراره شعر هاشو با این سوز بخونه…
حتما آخر کتابش ذکر میکرد نخونین تا نسخه صوتیش بیاد…
عکس اسم طلایی علیرضا
دلمـ میخواد یه روز ببینمش تو چشماش زل بزنمـ بگمـ :
به خاطر کی داری با من اینجوری میکنی؟
به خاطر کی رابطمون و خراب کردی؟
دلمـ میخواد بغلش کنمـ و بگمـ :
لعنتـ به اون کسی کع تورو از من گرفتـ
لوگوی اسم طرح طلایی و مخمل
عکس اسم طلایی سعید
مگذار که عشق، به عادت دوست داشتن تبدیل شود!
مگذار که حتی آب دادن گلهای باغچه، به عادت آب دادن گلهای باغچه بدل شود!
عشق، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتن دیگری نیست؛
پیوسته نو کردن خواستنیست که خود پیوسته، خواهان نو شدن است و دگرگون شدن.
تازگی، ذات عشق است و طراوت، بافت عشق.
چگونه میشود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند؟
عشق، تن به فراموشی نمیسپارد، مگر یک بار برای همیشه.
جام بلور، تنها یک بار میشکند.
میتوان شکستهاش را، تکههایش را، نگه داشت؛
اما شکستههای جام، آن تکههای تیز برنده، دیگر جام نیست.
احتیاط باید کرد.
همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز.
بهانهها، جای حس عاشقانه را خوب میگیرند..
نادر ابراهیمی
لوگوی اسم طرح طلایی و مخمل
عکس اسم طلایی حمید
تنهاییام را با تو قسمت میکنم سهم کمی نیست
گستردهتر از عالم تنهایی من عالمی نیست
غم آنقدر دارم که میخواهم تمام فصلها را
بر سفرهی رنگین خود بنشانمت بنشین غمی نیست
حوای من بر من مگیر این خودستانی را که بیشک
تنهاتر از من در زمین و آسمانت آدمی نیست
آیینهام را بر دهان تک تک یاران گرفتم
تا روشنم شد در میان مردگانم همدمی نیست
همواره چون من نه فقط یک لحظه خوب من بیاندیش
لبریزی از گفتن ولی در هیچ سویت محرمی نیست
من قصد نفی بازی گل را و باران را ندارم
شاید برای من که همزاد کویرم شبنمی نیست
شاید به زخم من که می پوشم ز چشم شهر آن را
در دستهای بینهایت مهربانش مرهمی نیست
شاید و یا شاید هزاران شاید دیگر اگرچه
اینک به گوش انتظارم جز صدای مبهمی نیست
محمدعلی بهمنی
لوگوی اسم طرح طلایی و مخمل
عکس اسم طلایی مهتاب
اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سمرقند بخارا را
صائب تبريزي:
اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم سر و دست و تن و پا را
هر آنکس چيز مي بخشد ز مال خويش مي بخشد
نه چون حافظ که مي بخشد سمرقند و بخارا را
شهريار:
اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را
به خال هندويش بخشم تمام روح اجزا را
هر آنکس چيز مي بخشد بسان مرد مي بخشد
نه چون صائب که مي بخشد سر و دست و تن و پا را
سر و دست و تن و پا را به خاک گور مي بخشند
نه بر آن ترک شيرازي که برده جمله دلها را
محمد عيادزاده:
اگر آن ترک شيرازي بدست آرد دل ما را
خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنيا را
نه جان و روح مي بخشم نه املاک بخارا را
مگر بنگاه املاکم؟چه معني دارد اين کارا؟
و خال هندويش ديگر ندارد ارزشي اصلاً
که با جراحي صورت عمل کردند خال ها را
نه حافظ داد املاکي، نه صائب دست و پا ها را
فقط مي خواستند اين ها، بگيرند وقت ما ها را…..؟؟؟
یه بارم تو بچگی سر سفره غذا پرسیدم بابا بچه چجوری بوجود میاد…
داداشم زد پس کلم گفت بزرگ بشی خودت میفهمی !
یهو بابام زد پس کله داداشم گفت تو خودت هنوز نه سالته از کجا این جور چیزا رو میدونی ؟
بعد گرفت عین سگ دو تاییمو نو زد
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه