عکس نوشته رفیق نامرد جدید 96
در عکس نوشته رفیق نامرد جدید 96 شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید جدید ترین عکس نوشته های نامردی و رفیق نامرد را مشاهده کنید که شامل 12 عکس نوشته و …
عکس نوشته رفیق نامرد جدید 96
نمیدانم تا کی بامن میمونی ….
ولی تو این برهه از زندگی اتفاق خوبی بودی …
عکس نوشته در این شهر بی صداقت رفاقت بی رفاقت
ای چشم تو چشم عالمی را همه چشم
من چشم ندیده ام چو چشم تو به چشم
چشمم زمیان چشم، چشم تو گزید
چشمی که برای عالمی ناز خرید
عکس نوشته به هر کس میکنم از مهرجانم را فدا همچو عقرب میزند نیشم
میشود سوخت
ولی ساخته دست ببینیم
میشود ماند
ولی هیچ نبینیم
من میان این همه
ساخته و سوخته ها
سردرگمم
گمشده ام
باز هم محتاج با تو بودنم
سوخته ام و دیده ام
عشق را بین دو منقار پرنده
در میان بال گرم هر پرنده
من نه پرنده شده ام
عکس نوشته لعنت به روزگار
من نیازم نیست باران و بھار
من نیازم نیست لطفِ روزگار
من نیازم دست های او شده
ڪہ دلم از مھر اوجادو شده
ڪاش برگــردد بیاید سوی من
ڪہ بہ فریاد آمده گیسویِ من
یڪ نوازش مي تواند جان دهد
بوسہ اش بر دردِ من درمان دهد
عکس نوشته رسمه نامردی
این چه نگاهیست بمن میکنی
ناز ندیدم من از این بیشتر
میکند این نوع نگاهت مرا
شاد ، ولی آه غمین بیشتر
فلسفه ناز نگاه تو چیست؟
دلبری صورت ماه تو چیست؟
هرکه به نظاره نشیند تورا
میزنی ماه ، به زمین بیشتر
ناز تو در پرده سخن گفتن است
از سفر این گونه بمن گفتن است
از همه غم باز تری ماه من
ناز تو ای پرده نشین بیشتر
لایق زیبایی دست ب دست منی
بی تو شود چین به جبین بیشتر
عکس نوشته مرد نامردی نمیکنه
کتابی را میخواهم
ناخوانا
که در لابلای سطرهایش
خیالی را تماشا کنم
گنگ
و آرزویی را ببینم
ناممکن
کتابی را میخواهم
ناخوانا
که من باشم و من و من و
فقط من بدون هیچ رهگذری
عکس نوشته خیلی نامرده اونی که یهو میزاره میره
گآهی وقتــــ ها… دلتـــ میخوآهـــد… یکی را صدآ کنی و بگویی: “سلــــآم…می آیی قدم بزنیم؟!…” گآهی… آدم چه چیز هآی ســــــآدـهـ ای را ندآرد
عکس نوشته روزگار به نامردی میگذرد
اشفته دلان را هوس خواب نباشد…
شوری که به دریاست،به مرداب نباشد…
هرگز مژه بر هم ننهد،عاشق صادق…
انرا که به دل عشق بود،خواب نباشد…
عکس نوشته فقط یک مرد می فهمه
مچاله ام کن ؛
در آغوشت …
من اوجِ آرامشم
طوفان آغوش توست … !
عکس نوشته روزگار پیرم کردی
چه میکشم از دوره ای که باورم سرکوب شد تا بدتری آمد به چشم بد لاجرم محبوب شد
من مشت در گل مانده ام با ساقه ی دستان تو شاید زمین آماده ی یک اتفاق خوب شد
من عاشق چشم تو و خواب نگاه تو شدم چشمان تو شرط من است مشروطه خواه تو شدم
با این همه بگذار من بر عشق تو تکیه کنم یک شب بدون درد در آغوش تو گریه کنم
عکس نوشته غمی روی سینه من
چون عاشقت ناز تو را با قیمت جان میخرد از گندم گیسوی تو بر سفره اش نان میبرد
هرکس تو را از من گرفت دلسنگ چون دیوار بود این سر به جای شانه ات همواره روی دار بود
من عاشق چشم تو و خواب نگاه تو شدم چشمان تو شرط من است مشروطه خواه تو شدم
با این همه بگذار من بر عشق تو تکیه کنم یک شب بدون درد در آغوش تو گریه کنم
عکس نوشته به خدا خسته ام از دیدن نامردی ها
راه می افتم تو خیابون
هرجا رو می بینم یاد تو می افتم
یاد قدم هات
راه می افتم تو خیابون
پر بغض تو سینم یادته میگفتم
مال من غمات
این خیابونا عطرتُ دارن همیشه
عطر تو که کم نمیشه
عطر تو که کم نمیشه
این خیابونا منو که بی تو میبینن
زیر پای من میشینن تا رسیدن
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه