برای مشاهده یافته ها از کلید Enter و برای خروج از کلید Esc استفاده کنید.

غزلیات و رباعیات و دوبیتی های عطار نیشابوری

در این پست از سایت عکس نوشته و پروفایل مجموعه شعر و اشعار زیبا از عطار نیشابوری شاعر برجسته ایرانی را برای شما عزیزان قرار دادیم . 💚

مجموعه ای از شعر و اشعار زیبا و عاشقانه و احساسی از عطار نیشابوری را در این پست از سایت عکس نوشته گردآوری کردیم …

گلچین و منتخب اشعار زیبا و عاشقانه عطار نیشابوری

مجموعه شعر و اشعار زیبا از عطار نیشابوری شاعر برجسته ایرانی

عشق تو و بلای جان، جان من و وفای تو …

******

عقل کجا پی برد شیوه سودای عشق؟!
باز نیابی به عقل سر معمای عشق

******

عقل تو چون قطره‌ ای است مانده ز دریا جدا
چند کند قطره‌ ای فهم ز دریای عشق …

******

عشق جانان همچو شمعٖم از قدم تا سر بسوخت
مرغ جان را نیز چون پروانه بال و پر بسوخت

عشقش آتش بود کردم مجمرش از دل چو عود
آتش سوزنده بـر هم عود و هم مجمر بسوخت

******

دوبیتی های عطار

چومویت مشکبار آمد سفر کن
سحرگه بر صبامویی گذر کن

مرا مویی ز حال خود خبر ده
ز مویت مژده باد سحر ده

******

بی تو نیست آرامم کز جهان تو را دارم
هرچه تو نِه‌ ای جانا، من ز جمله بیزارم

همچو شمع می‌سوزم همچو ابر می‌گریم
همچو بحر می‌جوشم، تا کجا رسد کارم…

******

اشعار عارفانه عطار

من کی ام؟
یک شبنم از
دریای بی‌پایان تو…

******

عشق جمال جانان، دریای آتشین است
گر عاشقی، بسوزی، زیرا که راه این است …

******

این جهان و آن جهان و در نهان
آشکارا در نهان و در عیان

هم عیان و هم نهان پیدا توئی
هم درون گنبد خضرا توئی ‌

******

اشعار عاشقانه عطار

عکس نوشته اشعار عطار

ز عشقت سوختم ای جان کجایی
بماندم بی سر و سامان کجایی

نه جانی و نه غیر از جان چه چیزی
نه در جان نه برون از جان کجایی

******

بی تو دل و جان من سیر شد از جان و دل
جان و دل من تویی ای دل و ای جان من

هست دل عاشقت منتظر یک نظر
تا که برآید ز تو حاجت دو جهان من

******

گفتی مرا چو جویی در جان خویش یابی
چون جویمت که در جان، بس بی نشان نشستی

برخاست ز امتحانت یکبارگی دل من
من خود کیم که با من در امتحان نشستی

تا من تو را بدیدم، دیگر جهان ندیدم
گم شد جهان ز چشمم، تا در جهان نشستی

******

معروف ترین شعرهای عطار

غرقه‌ دریای عشقت گشته‌ ام …

******

گر ببری به دلبری از سر زلف، جان من
زنده شوم به یک نفس از لب جانفزای تو

******

گر ز من بیزار گردد هرچه هست
نیست از تو روی بیزاری مرا….

******

غزلیات عطار نیشابوری
غزلیات عطار نیشابوری

ای جان جان جانم تو جان جان جانی
بیرون ز جان جان چیست آنی و بیش از آنی

******

تک بیت های عطار

داشتم امید آنک بو که درآیی به خواب
عمر شد و دل ز هجر، خون شد و خوابی نیافت…

******

جانا مرا چه سوزی، چون بال و پر ندارم
خون دلم چه ریزی، چون دل دگر ندارم…

******

در همه شهر خبر شد
که تو معشوق منی …

******

زیباترین اشعار عطار نیشابوری

هر که از ساقی عشق تو چو من باده گرفت

بی خود و
بی خرد و
بی خبر و
حیران شد!

******

رباعیات عطار

برخیز و بیا بتا برای دل ما
حل کن به جمال خویشتن مشکل ما

یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم
زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما

******

چون عهده نمی‌شود کسی فردا را
حالی خوش دار این دل پر سودا را

می نوش به ماهتاب ای ماه که ماه
بسیار بتابد و نیابد ما را

******

غزلیات عطار نیشابوری

عاشقی و بی نوایی کار ماست
کار کار ماست چون او یار ماست

تا بود عشقت میان جان ما
جان ما در پیش ما ایثار ماست

******

سر نفس نهم پای که در حالت رقص
مرد راه از سر این عربده دست‌افشان شد

رو که در مملکت عشق سلیمانی تو
دیو نفست اگر از وسوسه در فرمان شد

******

گر نباشد هر دو عالم، گو مباش
تو تمامی، با توام تنها خوش است

******

تش عشق تو در جان خوش تر است
جان ز عشقت آتش‌ افشان خوش تر است

هر که خورد از جام عشقت قطره‌ ای
تا قیامت مست و حیران خوش تر است …

******

فریاد کز غم تو فریادرس ندارم
با که نفس برآرم چون هم نفس ندارم

ای دستگیر جانم، دستم تو گیر ورنه
کس دست من نگیرد، چون دست رس ندارم…

******

عالم پُر است از تو
غایب منم ز غفلت

تو حاضری ولیکن
من آن نظر ندارم…

******

اشعار کوتاه عطار
اشعار کوتاه عطار

جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی

نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی
آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی

******

در پرده پندار چو بازی و خیال است
جز عشق تو هر چیز که در هر دو جهان است

******

بوی زلف یار آمد، یارم اینک می‌ رسد
جان همی آساید و دلدارم اینک می‌ رسد

******

تا عشق تو در میان جان است
جان بر همه چیز کامران است…

******

دلمٖ دردی که دارد با که گوید
گنه خود کرد تاوان از که جوید

******

چه سازم که سوی تو راهی ندارم
کجایی که جز تو پناهی ندارم

مگردان ز من روی و با راهم آور
که جز عشق رویی و راهی ندارم!

******

خلوتی می‌ بایدم با تو زهی کار کمال
ذره‌ای هم‌ خلوت خورشید عالم کی شود

******

جانا ز می عشق تو یک قطره به دل ده
تا در دو جهان یک دل بیدار نماند

در خواب کن این سوختگان را ز می عشق
تا جز تو کسی محرم اسرار نماند…

******

آواز به عشق در جهان خواهم داد
پس شرح رخ تو بیزبان خواهم داد

چون زَهره ندارم که به روی تو رسم
بر پای تو سر نهاده جان خواهم داد

******

اگر دوزخ را به من بخشند
هرگز هیچ عاشق را نسوزم
از بهر آنکه عشق،
خود او را صد بار
سوخته است.

“تذکره الاولیا”

******

شعر عطار در مورد مرگ

دلا چون کس نخواهد ماند دایم هم نمانی تو
قدم در نه اگر هستی طلب‌کار معانی تو

گرفتم صد هزاران علم در مویی بدانستی
چو مرگت سایه اندازد سر مویی چه دانی تو

******

مر او را در جهان بس عاشقانند
که بر وی هر زمان جانها فشانند

نمی‌خواهند چیزی جز لقایش
ز خود فانی و باقی در بقایش

سراسر از شراب عشق سرمست
همه در عشق او جان داده از دست

******

شعر کوتاهی از عطار

ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش
بر در دل روز و شب، منتظر یار باش

دلبر تو دائما بر در دل حاضر است
رو در دل برگشای، حاضر و بیدار باش

دیدهٔ جان روی او تا بنبیند عیان
در طلب روی او، روی به دیوار باش

ناحیت دل گرفت، لشگر غوغای نفس
پس تو اگر عاشقی، عاشق هشیار باش

نیست کس آگه که یار، کی بنماید جمال
لیک تو باری به نقد ساخته کار باش

در ره او هرچه هست، تا دل و جان نفقه کن
تو به یکی زنده‌ای، از همه بیزار باش

گر دل و جان تو را دُرِ بقا آرزوست
دم مزن و در فنا همدم عطار باش

******

گلچین اشعار عطار
گلچین اشعار عطار

ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺟﺎﻧﺎﻥ ﻣﻨﯽ ﺟﺎﻥ ﺑﯽ ﺗﻮ ﺧﺮﻡ ﮐﯽ ﺷﻮﺩ
ﭼﻮﻥ ﺗﻮ ﺩﺭ ﮐﺲ ﻧﻨﮕﺮﯼ ﮐﺲ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻫﻤﺪﻡ ﮐﯽ ﺷﻮﺩ

******

حریفی می کنم با هفت دریا
ولیکن زور یک شبنم ندارم

******

تا در تو نظر کردم، رسوای جهان گشتم
آری، همه رسوایی اوّل ز نظر خیزد!

******

جانا دلم ببردی در قعر جان نشستی
من بر کنار رفتم تو در میان نشستی

گر جان ز من ربودی الحمدلله ای جان
چون تو بجای جانم بر جای جان نشستی

******

تا قیامت ذره‌ای اندوه تو
مونس جانم به تنهایی بس است

******

ره میخانه و مسجد کدام است
که هر دو بر من مسکین حرام است

نه در مسجد دهندم ره که مست است
نه در میخانه،کین خَمّار خواب است…

******

نه قدر وصال تو هر مختصری داند
نه قیمت عشق تو هر بی خبری داند

هر عاشق سرگردان کز عشق تو جان بدهد
او قیمت عشق تو آخر قدری داند

آن لحظه که پروانه در پرتو شمع افتد
کفر است اگر خود را بالی و پری داند

سگ به ز کسی باشد کو پیش سگ کویت
دل را محلی بیند جان را خطری داند

گمراه کسی باشد کاندر همه عمر خود
از خاک سر کویت خود را گذری داند

مرتد بود آن غافل کاندر دو جهان یکدم
جز تو دگری بیند جز تو دگری داند

برخاست ز جان و دل عطار به صد منزل
در راه تو کس هرگز به زین سفری داند

******

قطعه ای از شعر سیمرغ عطار نیشابوری

تنت قافست و جانت هست سیمرغ
ز سیمرغی تو محتاجی به سی مرغ

حجاب کوه قافت آرد و بس
چو منعت می‌کند یک نیمه شو پس

به جز نامی ز جان نشنیده تو
وجود جان خود تن دیدهٔ تو

همه عالم پر از آثار جان است
ولی جان از همه عالم نهانست

تو سیمرغی ولیکن در حجابی
تو خورشیدی ولیکن در نقابی

ز کوه قاف جسمانی گذر کن
بدار الملک روحانی سفر کن

*************

 

مجموعه غزلیات عطار

****

چون نیست هیچ مردی در عشق یار ما را

سجاده زاهدان را درد و قمار ما را

جایی که جان مردان باشد چو گوی گردان

آن نیست جای رندان با آن چکار ما را

گر ساقیان معنی با زاهدان نشینند

می زاهدان ره را درد و خمار ما را

درمانش مخلصان را دردش شکستگان را

شادیش مصلحان را غم یادگار ما را

ای مدعی کجایی تا ملک ما ببینی

کز هرچه بود در ما برداشت یار ما را

آمد خطاب ذوقی از هاتف حقیقت

کای خسته چون بیابی اندوه زار ما را

عطار اندرین ره اندوهگین فروشد

زیرا که او تمام است انده گسار ما را

غزلیات عاشقانه عطار نیشابوری, شعری از عطار نیشابوری

عطار نیشابوری

ز زلفت زنده می‌دارد صبا انفاس عیسی را

ز رویت می‌کند روشن خیالت چشم موسی را

سحرگه عزم بستان کن صبوحی در گلستان کن

به بلبل می‌برد از گل صبا صد گونه بشری را

کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی

برای گلبن وصلش رها کن من و سلوی را

گر از پرده برون آیی و ما را روی بنمایی

بسوزی خرقهٔ دعوی بیابی نور معنی را

دل از ما می‌کند دعوی سر زلفت به صد معنی

چو دل‌ها در شکن دارد چه محتاج است دعوی را

به یک دم زهد سی ساله به یک دم باده بفروشم

اگر در باده اندازد رخت عکس تجلی را

نگارینی که من دارم اگر برقع براندازد

نماید زینت و رونق نگارستان مانی را

دلارامی که من دانم گر از پرده برون آید

نبینی جز به میخانه ازین پس اهل تقوی را

شود در گلخن دوزخ طلب کاری چو عطارت

اگر در روضه بنمایی به ما نور تجلی را

اشعار عطار نیشابوری, آثار عطار نیشابوری

آثار عطار نیشابوری

گفتم اندر محنت و خواری مرا

چون ببینی نیز نگذاری مرا

بعد از آن معلوم من شد کان حدیث

دست ندهد جز به دشواری مرا

از می عشقت چنان مستم که نیست

تا قیامت روی هشیاری مرا

گر به غارت می‌بری دل باک‌نیست

دل تو را باد و جگرخواری مرا

از تو نتوانم که فریاد آورم

زآنکه در فریاد می‌ناری مرا

گر بنالم زیر بار عشق تو

بار بفزایی به سر باری مرا

گر زمن بیزار گردد هرچه هست

نیست از تو روی بیزاری مرا

از من بیچاره بیزاری مکن

چون همی بینی بدین زاری مرا

گفته بودی کاخرت یاری دهم

چون بمردم کی دهی یاری مرا

پرده بردار و دل من شاد کن

در غم خود تا به کی داری مرا

چبود از بهر سگان کوی خویش

خاک کوی خویش انگاری مرا

مدتی خون خوردم و راهم نبود

نیست استعداد بیزاری مرا

نی غلط گفتم که دل خاکی شدی

گر نبودی از تو دلداری مرا

مانع خود هم منم در راه خویش

تا کی از عطار و عطاری مرا

غزلیات عاشقانه عطار نیشابوری, شعری از عطار نیشابوری

اشعار عطار نیشابوری

بار دگر شور آورید این پیر درد آشام را

صد جام برهم نوش کرد از خون دل پر جام ما

چون راست کاندر کار شد وز کعبه در خمار شد

در کفر خود دین دار شد بیزار شد ز اسلام ما

پس گفت تا کی زین هوس ماییم و درد یک نفس

دایم یکی گوییم وبس تا شد دو عالم رام ما

بس کم زنی استاد شد بی خانه و بنیاد شد

از نام و ننگ آزاد شد نیک است این بدنام را

پس شد چون مردان مرد او وز هر دو عالم فرد او

وز درد درد درد او شد مست هفت اندام ما

دل گشت چون دلداده‌ای جان شد ز کار افتاده‌ای

تا ریخت پر هر باده‌ای از جام دل در جام ما

جان را چون آن می نوش شد از بی‌خودی بیهوش شد

عقل از جهان خاموش شد و از دل برفت آرام ما

عطار در دیر مغان خون می‌کشید اندر نهان

فریاد برخاست از جهان کای رند درد آشام ما

***********

رباعیات عطار نیشابوری

هر چند که در ره دراز استادی

غبن است که از سر مجاز استادی

چون روح ترا نهایتی نیست پدید

آخر تو به یک پرده چه باز استادی

نه جان تو با سرّ الاهی پرداخت

نه در طلب نامتناهی پرداخت

دردا که به نفس آنچنان مشغولی

کز نقش به نقّاش نخواهی پرداخت

گر میخواهی که مرد مقبول شوی

جاوید ز شغل خلق معزول شوی

آخر چو به دوست میتوان شد مشغول

غبنی باشد به هرچه مشغول شوی

در راه طلب مرد بهمت باید

یک یک جزوش نقطهٔ حکمت باید

ور روی نمایدش جمالی که مپرس

چشمش به ادب دلش به حرمت باید

ای مرد رونده مرد بیچاره مباش

از خویش مرو برون وآواره مباش

در باطن خویش کن سفر چون مردان

اهل نظری تو اهل نظّاره مباش

تا مرغ دل تو بال وپر نگشاید

این واقعه بر جان تو در نگشاید

از عقل عقیله جوی، بیزاری جوی

کاین عقده به عقل مختصر نگشاید

تا کی دل تو گرد جهان بر پرّد

چون نیست رهش کز آسمان بر پرّد

این بیضهٔ هفت آسمان بشکن خرد

تا مرغ دلت ازین میان بر پرّد

تا چند نه آرام ونه بشتافتنت

نه سر بنهادن ونه سر تافتنت

نی دارد سود موی بشکافتنت

نه سوز طلب، نه درد نایافتنت

از غیب گرت هست نشان آوردن

از عیب نشاید به زبان آوردن

کان چیز که ازدست بشد گر خواهی

دشوار به دست میتوان آوردن

گر مرد رهی راه نهان باید رفت

صد بادیه را به یک زمان باید رفت

گر میخواهی که راهت انجام دهد

منزل همه در درون جان باید رفت

خواهی که به عقبی به بقایی برسی

باید که به دنیا به فنایی برسی

هر چند که راه بر سر آدمی است

میرو، تو مترس، تا به جایی برسی

رعنائی و نازکی رها باید کرد

مردانه مخنثی قضا باید کرد

جان را سپر تیر قضا باید کرد

دل را هدف تیر بلا باید کرد

کو راه روی که ره نوردش گویم

یا سوختهای که اهل دردش گویم

مردی که میان شغل دنیا نَفَسی

با او افتد هزار مردش گویم

جان را که ز تن رحیل میباید کرد

بر لشکر غم سبیل میباید کرد

دل را که به پَرِّ پشّهای مردی نیست

هر لحظه شکار پیل میباید کرد

تا چند ز نیستی و هستی ای دل

در هر دویکی مقام ورستی ای دل

در بُعد، اگر رونده خواهی بودن

به زانکه به قُرب در باستی ای دل

جانی دگرست و جانفزایی دگرست

شهری دگرست و پادشایی دگرست

ما بستهٔ دام هر گدایی نشویم

ما را نظر دوست به جایی دگرست

آن گنج که من در طلب آن گنجم

در دیر طلسمات از آن میرنجم

آن بحر کزو دو کون یک قطره نیافت

آن میخواهم که جمله بر خود سنجم

مرغ دل من که بود چون شیدایی

افتاد ز عشق بر سرش سودایی

هر لحظه به صد هزار عالم بپرید

اما یک دم فرو نیامد جایی

نه جان رهِ جان فزای خود یابد باز

نه دل درِ دلگشای خود یابد باز

مرغِ دل شوریدهٔ من آرامی

وقتی گیرد که جای خود یابد باز

وقتی است که دیدهیی به دیدار کنم

یک ذره نه اقرار ونه انکار کنم

هر نام نکو که حاصل عمر آن است

بفروشم و اندر سر این کار کنم

با قوّت عشق تو به جان میکوشم

با واقعهٔ تو هر زمان میکوشم

چون هستی من جمله به تاراج برفت

اینست عجب که همچنان میکوشم

در عشق تو هردلی که مردانه بود

در سوختن خویش چو پروانه بود

تا کی ز بهانه همچو پروانه بسوز

در عشق بهانه جستن افسانه بود

درعشق گمان خود عیان باید کرد

ترک بد و نیک این جهان باید کرد

گر گوید: «ترکِ دو جهان باید داد.»

بیآنکه چرا کنی چنان باید کرد

گر مرد رهی میان خون باید رفت

وز پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

هر لحظه ز چرخ بیش میباید رفت

گاه از بس و گه زپیش میباید رفت

در گردِ جهان دویدنت فایده نیست

گردِ سر و پای خویش میباید رفت

نردِ هوسِ وصال میباید باخت

اسبِ طمعِ محال میباید تاخت

یک لحظه سپر همی نباید انداخت

میباید سوخت و کار میباید ساخت

بنشستهای و بسی سفر داری تو

هر ذرّه که هست ره گذر داری تو

صد قافله در هر نفسی میگذرد

ای بیخبر آخر چه خبر داری تو

چون تو غم بیشمار خودخواهی داشت

درد دل بیقرار خود خواهی داشت

در خاکستر نشین و در خون میگرد

گر ماتم روزگار خود خواهی داشت

ای آن که هزار گونه سودا داری

مردان همه ماتم، تو تماشا داری

خوش میخور و میخفت که داند تا تو

در پیش چه وادی و چه دریا داری

از بس که غم دنیی مردار خوری

نه کار کنی ونه غم کار خوری

سرمایهٔ تو در همه عالم عمریست

بر باد مده که غصّه بسیار خوری

از دورِ فلک زیر و زبر خواهی شد

رسوای جهانِ پرده در خواهی شد

از خواب درآی ای دلِ سرگشته که زود

تا چشم زنی به خواب درخواهی شد

🔶🔸🔷🔹🔶🔸🔷

منبع : اینترنت

بازنشر : سایت عکس نوشته بزرگترین سایت عکس و متن و اس ام اس و شعر www.axneveshteh.ir

Tags

تولدت مبارک تولدم مبارک عکس اسم دو نفره عکس اسم رایگان عکس اسم سه بعدی عکس اسم عاشقانه عکس خاص برای پروفایل دخترونه عکس خاص و زیبا عکس دلنشین برای پروفایل عکس غمگین جدید عکس نوشته عکس نوشته تولدت مبارک خواهرم عکس نوشته تولدت مبارک خواهری عکس نوشته تولدت مبارک داداشی عکس نوشته تولدت مبارک دخترم عکس نوشته تولدت مبارک رفیق عکس نوشته تولدت مبارک رفیق در اینستا عکس نوشته تولدت مبارک عشقم عکس نوشته تولدت مبارک پسرم عکس نوشته تولدم مبارک عکس نوشته جدید عکس نوشته خوشگل برای پروفایل عکس نوشته های تیکه دار عکس نوشته های داغون کننده عکس نوشته های مفهومی و سنگین عکس های غمگین تنهایی عکسهای غمگین متن دار عکس پروفایل عکس پروفایل خاص 2017 عکس پروفایل خاص پسرونه عکس پروفایل شاد عکس پروفایل عاشقانه جدید عکس پروفایل غمگین پسرانه عکس پروفایل پسرانه لوگوی اسم لوگوی اسم دو نفره لوگوی اسم سه بعدی لوگوی اسم عاشقانه متن تولدم مبارک پروفایل عاشقانه احساسی پروفایل عاشقانه جدید پروفایل عاشقانه خاص پروفایل عاشقانه شاد پروفایل عاشقانه غمگین پروفایل عاشقانه فانتزی