عکس نوشته های بی کسی و غربت با متن
در عکس نوشته های بی کسی و غربت با متن شما همراهان سایت تخصصی عکس نوشته می توانید در ادامه جدیدترین عکس پروفایل با متن در مورد بی کسی و ماندن در غربت از دوست دارن واقعی را مشاهده کنید و …
عکس نوشته های بی کسی و غربت با متن
بعضی بی کسی و غربت در لحظه فقط یک ” اشتباه ساده ” اند . امّا با گذشت زمان تبدیل میشوند
به یک ” اشتباه بد “. زمان که بیشتر میگذرد میشوند “عجب اشتباه بزرگی ” ، و بعدتر
شاید ” بزرگترین اشتباه ” . انگار زمان مثل یک مادر آن اشتباه را به پر و بال گرفته و بزرگش میکند
عکس نوشته حال دلم خوش نیست
گفتم : که بعد از آن همه
دلها که سوختی
کس می خورد فریب تو ؟
گفتا هنوز هم . .
رهی معیری
عکس نوشته جدایی از یار
خونه ی بابا…
همون جاییه که کلیدش رو هیچکس نمیتونه ازت بگیره،
همون جایی که چه ساعت ۳صبح بیای چه ساعت۳عصر از آمدنت خوشحال میشوند… درش ۲۴ساعت شبانه روز برای تو باز است…
همون جایی که وقتی میگویند دلتنگ اند، واقعا دلتنگ اند…
همون جایی که سر یخچالش میروی و هرچی میخواهی میخوری.
همون جایی که حتی اگر هوس کمیاب ترین خوراکی ها را هم کنی برایت می آورند.
همون جایی که همه دعوایت میکنن و غر میزنند تا غذایت را تا آخر بخوری.
همون جایی که گل وگیاه هایش به طرز عجیبی رشد میکنند.
آن جا قندهایش شیرین تر است…
نمک هایش شور تر است…
پرتقال هایش مزه ی پرتقال میدهند…
غذاهایش خوشمزه تر است…
آنجا کوفته ها و کتلت ها وا نمیروند…
حتی عدس پلو با آن قیافه ی مسخره اش مزه ی بهشت میدهد…
آنجا بالشت ها نرم ترند..
پتوها گرم ترند…
آنجا خواب به عمق جان آدم میچسبد…
آنجا پر از امنیت و آرامش است…
آنجا بابا و مامان دارد…
تقدیم به همه بابا و مامان های عزیز و مهربان ……..
یاد و خاطره همه بابا و مامان های عزیز در گذشته هم گرامی باد .
عکس نوشته زمستان است نبودن تو
دلیلی باش …
که کسی هنوز خوبی آدمها را باور کند …
عکس نوشته گاهی با دوستت دارم میمیرم
قرار بود یکی از میان شما
برای کودکان بی خواب این خیابان
فانوس روشنی از رویای نان و ترانه بیاورد
قرار بود یکی از میان شما
برای آخرین کارتون خواب این جهان
گوشه لحافی لبریز از تنفس و بوسه بیاورد
قرار بود یکی از میان شما
بالای گنبد خضرا برود
برود برای ستارگان این شب خسته دعا کند
پس چه شد چراغ آن همه قرار و
عطر آن همه نان و
خواب آن همه لحاف؟
من به مردم خواهم گفت
زورم به این همه تزویر مکرر نمی رسد.
حالا سالهاست که شناسنامه های ما را موش خورده است
فرهاد مرده است
و جمعه
نام مستعار همه هفته های ماست…!
عکس نوشته انگار شب به دنبا آمده ایم
آسمان را بارها
با ابرهای تیره تر از این
دیده ام
اما بگو ای برگ
در افق
این ابر شبگیران
کاین چنین دلگیر و
بارانی ست
پاره اندوه کدامین یار زندانی ست ؟
محمد رضا شفیعی كد كنی
عکس نوشته در من آرام جان دیگران است
پروانه ها صدایی ندارند کـــه فریاد بزنند
“ما زیبا هستیم”
ولـــــی
همه دنیا میدانند کــــه” پـــروانه زیــــباست…”
نترس اگــــر گــــاهـــی صدایت بــــه جایی نمیرسد..
اگر گــــــاهـــی هیچ کلامی بیانگر احساسَت نیست..
اگر الـفبای حرفها برایت کم است..
اگر…
“گــــــــــــاهـــی”
” با سکــــوتت” حرف بزن.
کـــه همــیـــن “سکــــوت”از هـــر فـــریادی شنیدنی تر اســـت..
عکس نوشته هواش میزنه به سرت
آدم ها همه می پندارند که زنده اند ..
برای آنها تنها نشانه ى حیات
بخار گرم نفس هایشان است!
کسی از کسی نمی پرسد ،
آهای فلانی
از خانه دلت چه خبر؟
گرم است؟
چراغش نوری دارد هنوز؟
“محمود دولت آبادی”
عکس نوشته حواسم از خیال تو پرت نمیشه
دیگر به هوای نازت …
هیچ مردی سر به بیابان نمیگذارد…
ساده ای لیلی جان…
اینجا مردها با یک کلیک روزی هزار بار
عاشق می شوند
عکس نوشته تنها و بی سنگ صبور
عکس نوشته نرو من در این عربت بی کس میشم
عکس نوشته ضربه خوردن از دیگران
عکس نوشته وقتی نباشی بی کس میشم
عکس نوشته من فراموشی بگیرم اون خاطرها از یادم نمیره
عکس نوشته اگر واقعاً دوستت داره
عکس نوشته قبل از رنجاندن کسی
عکس نوشته در من هزار درد نهان گریه می کند
عکس نوشته من هیچ کسی رو ندارم
عکس نوشته من از تو راه برگشتی ندارم
عکس نوشته خیلی زود از یاد رفته
عکس نوشته خیال تو سنگین ترین بار دنیا
عکس نوشته چراغ های خاموش در بی کسی من
عکس نوشته ای مرا برده از یاد کجایی
بعضی آدمها ، آدمهای “تشخیصند ، “بعضی ها آدمهای” قضاوت کردن”..
شناختن شان هم سخت نیست ..هرچند مرز خیلی باریکی بین این دو وجود دارد ..
بعضی آدمها هستند با اولین و کوچکترین رفتار یا دیدن خصوصیتی از فرد ، با یک برچسب ِمشخص و قاطع ، بدون آنکه درصدی از احتمال رو لحاظ کنند ، نظر میدهند ، این دقیقن قضاوتی ست که اصولا ناقص ، پیش پاافتاده و حتی اگر بعدها تایید بشود ، نچسب و عجولانه ست …
کافیه چیزی ببیند و بدون آنکه فکرکنند آن فرد در چه شرایط و موقعیتی ست ، تعریفش می کنند و ُ پرونده اش را می بندند و جالب تر آنکه نظر “محترم”شان را به دیگران هم می گویند.
مگر میشود تنها و تنها براساس یک رفتار یا یک دیتای فردی ، کسی را آنطور شناخت که درموردش نظر قاطع داد؟
اما بعضی از آدمها ، آدمهای تشخصند ، اگر رفتاری را ببیند که میتواند تحلیلی از آن فرد را برایشان ایجادکند ، با لحاظ احتمال و شاید ، آنرا بیان میکنند … گاها هم در قالبی ست که” فکرمیکنم “یا “نظر من اینه” را بدنبال دارد ..
این دسته از آدمها ، با وجود تجربه ی زیاد و معاشرتی که با دیگران داشته اند قادرند تشخیصی از کلیتی شخصیتی فرد بدهند که مورد نظرست ..آنهم تنها بعنوان یک پیش فرض و در صدد شناخت بیشتر برای تایید یا رد آن فرض هستند …
قضاوت ، بیان نظری ست که میخواهد دیگری را تخریب یا تعریف کند اما تشخیص ، نظری ست که فرد برای آگاهی خودش برداشت میکند …قضاوت کاملا معطوف به دیگری ست اما تشخیص معطوف به خود ست … حتی اگر درمورد دیگری باشد ..
شما از کدام دسته اید؟
به نظراتی که درباره ی دیگران میدهید دقت کنید …
قضاوتگرید یا تشخیص دهنده؟
به ان فکر کنید ..
عکس نوشته شکستن قلب
از آستانهی تحملات که بالاتر باشد دیگر فرقی نمیکند ضربهی سهمگین پتک باشد
یا تلنگر سرانگشت . میشکنی . مسئلهی شدت ضربه نیست که قیاس معالفارق کرده
باشی . مسئلهی ضعف ِ احساس است . تنهائی احساس آدم را نحیف میکند . آنچنان
نحیف که نازداری زنی از مردش تو را به هقهق میاندازد . هقهق . آنقدر عجیب
که از فرط عجیب بودن شاید مسخره به نظر میرسد . شاید هم آنقدر مسخره که از
فرط مسخرگی عجیب به نظر میرسد . تنهائی احساس آدم را نحیف میکند …
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه