در بهترین عکس پروفایل های تلگرام در سال96 شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید بهترین عکس های پروفایل و عکس نوشته های انتخاب شد توسط کاربران فارسی زبان تلگرام را مشاهده کنید که این مجموعه شامل 28 عکس می باشد که توسط سایت رسمی تلگرام انتخاب و …

بهترین عکس پروفایل های تلگرام در سال96

مادری برای بیدار کردن پسرش رفت.
مادر: پسرم بلند شو. وقت رفتن به مدرسه است.
پسر: اما چرا مامان؟ من نمی خوام برم مدرسه.
مادر: دو دلیل به من بگو که نمی خوای بری مدرسه عکس پروفایل.
پسر: یکی این که همه بچه ها از من بدشون میاد. دو همه معلم ها از من بدشون میاد.
مادر: اُه خدای من! این که دلیل نمی شه. زود باش تو باید بری مدرسه.
پسر: مامان دو دلیل برام بیار که من باید برم مدرسه؟
مادر: اولاً تو الآن پنجاه و دو سالته. دوم اینکه تو مدیر مدرسه هستی!

عکس پروفایل تقاص

یادش به خیر بچه که بودیم،چادر مادر مونو می گرفتیم تا گم نشیم…

الان موندم این بچه های زبون بسته چه جوری ساپورت مامانشونو می گیرن…

دستشونم که به مانتو نمی رسه

عکس پروفایل خدایا باهاش قهر کن

بس کن چقدر خیره به امواج می شوی ؟
دریا که مثل چشم تو زیبا نمی شود !!!

عکس پروفایل دیوانه چشمانش

سلام
آی ی ی
آهااای ی
اینطرفها
کسی هست
کسی که دلش گپ بیخواهد
کسی که به هر درد بی درد
ساده
بخندد
کسی که بی آهنگ
کسی که بدون غزل هم برقصد
کسی نیست
سلام
این همه گوش از عشق خالی
سلام
ای همه مثل من
زنده های خیالی

عکس پروفایل تا حالا با مشکلات ساختم

پیش ما سوختگان مسجد و میخانه یکیست
حرم و دیر یکی ، صبحه و پیمانه یکیست
این همه جنگ و جدل حاصل کوته نظریست
گر نظر پاک کنی کعبه و بتخانه یکیست

عکس پروفایل یک سری زخم ها

پشت دیوار همین کوچــه به دارم بزنید

من که رفتم بنشینید و … هوارم بزنید

باد هم آگهـــی مرگ مرا خواهد برد

بنویسید که: “بد بودم” و جارم بزنید

من از آیین شما سیر شدم … سیر شدم

پنجـــه در هر چه کـه من واهمه دارم بزنید

دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟!

خبـــر مرگ مرا طعنــــه به یــــارم بزنید

آی! آنها! که به بی برگی من می خندید!

مرد باشید و … بیایید … و … کنارم بزنید

عکس پروفایل فقط عاشق اون بالایی هستم

شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی ست
که آنچه در سرِ من نیست، بیم رسوایی ست

چه غم که خلق به حسن تو عیب می گیرند؟
همیشه زخم زبان خون بهای زیبایی ست

اگر خیال تماشاست در سرت، بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی ست

شباهت من و تو هرچه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی ست

کنون اگرچه کویرم هنوز در سرِ من
صدای پر زدن مرغ های دریایی ست

عکس پروفایل دیوار دو خود باید بکشم

رو به روی پنجره دیوار باشد بهتر است

بین ما این فاصله “بسیار” باشد بهتر است

من به دنبال کس‍ی بودم که “دلسوزی” کند

همدمم این روزها سیگار باشد بهتر است

من نگفتم آنچه حلاج از تو دید و فاش کرد

سر نوشت “رازداری”، دار باشد بهتر است!

خانه ی بیچاره ای که سرنوشتش زلزله است

از همان روز نخست آوار باشد بهتر است

گاه نفرت حاصلش عشق است، این را درک کن

گاه اگر از تو دلم بیزار باشد بهتر است

یک لحظه چشم دوخت به فنجان خالی ام

آرام وسرد گفت:که در طالع شما…

قلبم تپید، باز عرق روی صورتم نشست

گفتم بگو مسافر من میرسد ؟ و یا…

با چشمهای خیره به فنجان نگاه کرد!

گفتم چه شد؟ سکوت بود و تکرار لحظه ها

آخر شروع کرد به تفسیر فال من…

با سر اشاره کرد که نزدیکتر بیا

اینجا فقط دو خط موازی نشسته است

یعنی دو فرد دلشده ی تا ابد جدا

انگار بی امان به سرم ضربه میزدند

یعنی که هیچ وقت نمی آید او خدا؟؟؟

گفتم درست نیست، از اول نگاه کن

فریاد زد:بفهم رها کرده او تو را….!!!

عکس پروفایل احساسی دو نفره

گیسوانت زیر باران، عطــر گندم‌زار… فکــرش را بکن!
با تو آدم مست باشد، تا سحر بیدار… فکرش را بکن!

در تراس خانه رویارو شوی با عشق بعـد از سال‌ها
بوسه و گریه، شکوه لحظه‌ی دیدار… فکرش را بکن!

سایه‌ها در هم گــره، نور ملایـــم، استکان مشترک
خنده خنده پر شود خالی شود هربار… فکرش را بکن!

ابـــر باشم تا کـــه ماه نقـــره‌ای را در تنــم پنهــان کنم
دوست دارد دورِ هر گنجی بچرخد مار… فکرش را بکن!

عکس پروفایل نگه داشتن یک زن بلدی میخواهد

خانه‌ی خشتی، قدیمی، قل قل قلیان، گرامافون، قمر
تکیـه بر پشتــی زده یار و صدای تار… فکرش را بکن!

از سمــاور دست‌هایت چای و از ایوان لبانت قند را…
بعد هم سیگار و هی سیگار و هی سیگار… فکرش را بکن!

اضطراب زنگ، رفتم وا کنم در را، کـــه پرتم می‌کنند
سایه‌ها در تونلی باریک و سرد و تار… فکرش را بکن!

ناگهان دیوانه‌خانه… ــ وَ پرستاری که شکل تو نبود
قرص‌ها گفتند: دست از خاطرش بردار! فکرش را نکن

عکس پروفایل دو نفره رمانتیک

حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

آخ … تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

عکس پروفایل کسی نیست بگه چه مرگته

آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

آنقدر ها مرد هستم تا بمانم پای تو

می توانم مایه ی گهگاه دلگرمی شوم

میل – میل توست اما بی تو باور کن که من

در هجوم باد های سرد پرپر می شوم

عکس پروفایل خندهایت خود خود عشق بود

گفته بودی درد دل کن گــــــــــاه با هم صحبتی

کو رفیق راز داری؟ کــــــــــــــو دل پرطاقتی؟

شمع وقتی داستانم را شنید آتش گـــــــــرفت

شرح حالم را اگر نشنیده باشی راحتـــــــــــی

تا نسیم از شرح عشقم باخبر شد، مست شد

عکس پروفایل دلم کمی خدا میخواهد

غنچه‌ای در باغ پرپر شد ولی کــــــــو غیرتی؟

گریه می‌کردم که زاهد در قنوتم خیره مــــــــاند

دور باد از خرمن ایمان عــــــــــــــــــــاشق آفتی

روزهایم را یکایک دیدم و دیـــــــــــــــدن نداشت

کاش بر آیینه بنشیند غبار حســـــــــــــــــــرتی

عکس پروفایل داشتم عاشق میشدما

بس‌که دامان بهاران گل به گل پژمرده شــــــــد

باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتــــــــــــــی

من کجا و جرئت بوسیدن لبهای تـــــــــــــــــــو

آبرویم را خریدی عاقبت با تهمتـــــــــــــــــــــی

عکس پروفایل دختر رمانتیک

پر میکشم از پنجره ی خواب تو تا تو

هر شب من و دیدار،در این پنجره با تو

از خستگی روز همین خواب پر از راز

کافیست مرا،ای همه خواسته ها تو

دیشب من و تو بسته ی این خاک نبودیم

عکس پروفایل نامردی نمیکنه و نامرد نیستم من

من یکسره آتش،همه ذرات هوا تو

پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم

ای هرچه صدا،هرچه صدا،هرچه صدا-تو

آزادگی و شیفتگی مرز ندارد

حتی شده ای از خودت آزاد و رها تو

یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟

عکس پروفایل خیلی دوست داره

دیگر نه و هرگز نه،که یا مرگ که یا تو

وقتی همه جا از غزل من سخنی هست

یعنی همه جا-تو،همه جا-تو،همه جا-تو

پاسخ بده ازاین همه مخلوق چرا من؟

تا شرح دهم،از همه ی خلق چرا تو؟

عکس پروفایل به امید اینکه بمیرم

از دوست جدید رازت را پنهان کن
از دشمن قدیمی که طرح دوستی دوباره با تو ریخته خنجرت را
چون اولی باورت را نشانه می گیرد
دومی قلبت را

عکس پروفایل درد دل من

قدیمترها چقدر بهانه برای “ملاقات” و “محبت” زیاد بود !
چشمه ی آب ، کوزه ی سنگین ، راه طولانی !
آب را که لوله کشی کرده اند همه چیز خراب شد

عکس پروفایل حتی پر از غمه خندهام

ﺩﺭﺱ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻡ ﻭ ﻫﺮ ﺟﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﻣﻬﻢ ﺑﻮﺩ ﺑﺎ ﯾﮏ ﻣﺪﺍﺩ ﺯﯾﺮﺵ ﺧﻂ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ
“ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﻭﻝ ﻧﯿﻮﺗﻦ” ﻫﻤﯿﺸﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺳﻮﺍﻝ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﺘﺤﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ
“ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺟﺎﺫﺑﻪ” ﻫﻢ
ﮔﻔﺘﻢ ﺟﺎﺫﺑﻪ…
ﯾﺎﺩ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ
ﯾﺎﺩ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺑﯽ ﺑﯽ
ﯾﺎﺩ ﭼﺸﻤﻬﺎﯼ ﺗﻮ

عکس پروفایل هیچ وقت

پابند کفشهای سیاه سفر نشو

یا دست کم بخاط من دیرتر برو

دارم نگاه می کنم و حرص می خورم

امشب قشنگ تر شده ای – بیشتر نشو

کاری نکن که بشکنی امـ…ا شکسته ای

حالا شکستنی ترم از شاخه های مو

عکس پروفایل یک جای از زندگی

موضوع را عوض بکنیم از خودت بگو –

به به مبارک است :دل خوش – لباس نو

دارند سور وسات عروسی می آورند

از کوچه های سرد به آغوش گرم تو

هی پا به پا نکن که بگویم سفر به خیر

مجبور نیستی بمانی … ولی نرو

عکس پروفایل چشم های تو

هر کسی به ما رسید،مال یکی دیگه بود،،،

از مالکین محترم خواهشمندم

←← معشوقــــ♥♥♥ــــــهــ →→ هاشونو

جمع کنن از این وسط مسطا خو

عکس پروفایل خدا به شدت کافیست

درد هایی که انسان برایشان سکوت می کند ،
بسیار وحشتناک تر از درد هایی است که
←← فریادشان →→
میزند…….
اما انسان ها آموخته اند که به
← فریاد →
یکدیگر برسند…

عکس پروفایل وقتی بد شی میفهمی چقدر خوب بودی

شانس یکبار در خونه آدم رو میزنه…
ولی بد شانسی دستش رو از رو زنگ ور نمیداره…
بدبختی هم که کلید داره هر وقت بخواد رسما میاد تو !

عکس پروفایل دختر تنها

آقا مجید! اگر غُربتی‌یا برگشتن گفتن: جوبچی، لجن جمع‌کُنه.

بگو: دامادتون که دواتچی‌یه، لیقه دوات جمع می‌کنه.

و از اینم بدترِ آدمِ دورغگو دشمنِ خداست.

ای‌وای که چقدر دشمن داری خدا! دوستاتم که مائیم، یه مُشت عاجزِ علیلِ ناقص عقل،

که در حقّ‌شون دشمنی کردی.»

عکس پروفایل دست بکش

پیرو پست قبلی ؛
با بهروز وثوقی در دیار غربت
…
از تبار ماست این مرد
مردی در هیات قیصر و داش آکل و رضا موتوری
یا
آن پسرک کج و معوج
مجید سوته دلان را می گویم
سوخته دل
دل شکسته
… اما ستبر و سبز در سرزمین سبز
که سبز است و سبز
سبز کوه ها و دره ها

روزی آن بانوی سبز شعر نوشته بود که:
تنها صداست که می ماند …
و بهروز فراتر رفت و چهره اش را نيز جاودانه کرد
که می ماند و خواهد ماند!

این کتاب بهروز است:
خاطرات تلخ و شیرین یک مرد
و خاطرات تلخ یک نسل
نسل سوخته
نسل خاکستر
که خاکستر شدیم و
در خاک خواهيم شد
تا روزی ققنوس وار
از خاکستر و خاک بر آییم

عکس پروفایل من خدا را دارم

بايد کمک کنی کمرم را شکسته اند
بالم نمی دهند – پرم را شکسته اند

نه راه پيش مانده برايم نه راه پس

پلهای امن پشت سرم را شکسته اند

هم ریشه های پیر مرا خشک کرده اند

هم شاخ های تازه ترم را شکسته اند

حتی مرا نشان خودم هم نمی دهند

آیینه های دور و برم را شکسته اند

گلهای قاصدک خبرم را نمی برند

پای همیشه سفرم را شکسته اند

حالا تو نیستی و دهانهای هرزه گو

با سنگ حرف مفت سرم را شکسته اند

مهدی فرجی