در عکس نوشته های همسرم تاج سرم شما کاربران عزیز سایت عکس نوشته می توانید عکس نوشته های جدید در مورد عشق به همسر را مشاهده کنید که شامل 26 عکس نوشته همراه با متن می باشد و …

عکس نوشته های همسرم تاج سرم

می شود در آشنایی با دو چشم
سطری از غم نامه ما را نوشت
می توان در امتداد یک نگاه
در دل خود شعله خورشید کشت
می توان در متن این پاییز سرد
تا بهاری آفتابی ره سپرد
می شود اما دریغا رفته است
آن که خورشید مرا با خود برد

عکس نوشته کاش بودی تا دلم تنها نبود

دوستم داشته باش
از رفتن بمان
دستت را به من بده
که در امتداد دستانت
بندری است برای آرامش

عکس نوشته فاتحه برای اموات

عکس نوشته خانمم زندگیمه

آنکه بی یار کند…
یار شود باز تویی
آنکه دل داده شود،
دل ببرد باز تویی
آنکه عشقش به نفس
باده دهد باز تویی
آنکه بی باده کند
جان مرا مست تویی

عکس نوشته تاج سرم همسرم

گاهی که نه
همیشه
به چیزی بیشتر از شنیدن
دوستت دارم محتاجم !

به چیزی شبیه ؛

آسوده چشم باز کن
هنوز هستم …

عکس نوشته عاشق خانمم

سقراط تهی‌دست بود
پادشاهی اورا گفت: چقدر فقیری!
او گفت:
پادشاها! اگر آسایش فقیر می‌دانستی،
از دلسوزی بر خویشتن به دلسوزی بر
من نمی‌پرداختی.

عکس نوشته شوهرم عشقم تاج سرمه

خواهم ز خدای خویش
کُنجی که در آن

من باشم و ‌آن کَسی
که من می‌خواهم…

باید دور بشوم
تا ظرافت دستانت را بنویسم
باید
نبینمت
تا چشمانت را
در ناخودآگاهم روشن نگه دارم
ببین خدا
چقدر برای من
تو را کم گذاشته است …

عکس نوشته خانومم تاج سرم

دلتنگی
احساس گنگ شبانه من است
وقتی میان تک تک واژه های شعرم گم میشوی…

عکس نوشته شوهر تاج سرم فانتزی

مینویسم سرشار از عشق
برای تویی که همیشه
تنها مخاطب خاص دلنوشته های منی
برای تو که بخوانی و بدانی
دوست داشتنت در من بی انتهاست

عکس نوشته عشق یعنی

از چوپان دروغگو گرفته
تا دهقان فداکار

همه آدم ها رفته اند…..
به فال های توی دستت نگاه کن

آدم که هفتاد سالگی اش را دروغ نمی گوید……..

عکس نوشته مال منه کسی دورش نیاد

هرکجای دنیا میخواهی باش…!!!!

من احساسم راباهمین دست نوشته ها

به قلبت می رسانم….

عکس نوشته به جونه خودت دوستت دارم همسرم

تو دنیایی که جای آرزوهاست
کسی جز تو منو عاشق نمی خواست
بیا تا تکیه گاه من تو باشی
دلم مثل خودت تنهای تنهاست

عکس نوشته همسرم عشقم دوستت دارم

نسیم از من هزاران بوسه بگرفت
هزاران بوسه بخشیدم به خورشید
در آن زندان که زندانبان تو بودی
شبی بنیادم از یک بوسه لرزید

عکس نوشته همسرم نفسمه

تا تو با منی زمانه با من است
بخت و کام جاودانه با من است

تو بهار دلکشی و من چو باغ
شور و شوق صد جوانه با من است

یاد دلنشینت ای امید جان
هر کجا روم روانه با من است

ناز نوشخند صبح اگر توراست
شور گریه ی شبانه با من است

گفتمش مراد من به خنده گفت
لابه از تو و بهانه با من است

گفتمش من آن سمند سرکشم
خنده زد که تازیانه با من است

هر کسش گرفته دامن نیاز
ناز چشمش این میانه با من است

خواب نازت ای پری ز سر پرید
شب خوشت که شب فسانه با من است

عکس نوشته مادرم تاج سرم

فقط بی‌ریشه ها از گردش تقویم می‌ترسند”

جهان مردم آزاده و آزاد، یکسان نیست

قفس در چشم مرغ خانگی، خانه‌ست، زندان نیست!

پس از من گِرد تو بسیار می‌آیند و می‌گردند

فراوان مثل من می‌بینی و چون من فراوان نیست!

زبان چشم، وقتی رازداری را نمی‌داند

عکس نوشته همسرم دوستت دارم

چرا پنهان کنیم از خلق، رازی را که پنهان نیست

فقط بی‌ریشه ها از گردش تقویم می‌ترسند

درخت پای در خون را هراسی از زمستان نیست

اناالحق غایت یکتاپرستی بود و فهمیدم

که گاهی دشمن توحید، انسان است، شیطان نیست!

تو می‌آیی و حرفی نیست، دنیا وقت نشناس است

چو دندان هست، نانی نیست، چون نان هست،دندان نیست…

عکس نوشته تاج سرم انگلیسی

تُنگــم و ناچار فرصت‌های «تَنگی» در من است

هر شب امّا خواب می‌بینم نهنگی در من است

با دل تنگــــی کـــه من دارم، شکستن دور نیست

کوزه‌ی غلطیده‌ای هستم که سنگی در من است

ماهرویا! مشکن ایــــن عشق غــــرورآمیــــــز را

خفته در اندیشه‌ی حُسنت، پلنگی در من است

تا کِـــی از پشت حصـــار شهر می‌خواهــی مرا؟

از چه می‌ترسی، مگر تیمور لنگی در من است؟

سر بـــه روی سینه‌ام بگذار تـــا بــــــــاور کنـــــی

بر سر عشق است اگر هر روز جنگی در من است

عاقبت می‌گیرم از می‌خانه سهم خویش را

دامن مستانم و از عیش، رنگی در من است

گر چه خاموشم شبیه گنجه در پستوی خویش

چـــاره‌ی روز مبادایــــی، تفنگــــی در من است

عکس نوشته عزیز بیا یه قدم پیش

همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ما

کوه ما سینه ما ، ناخن ما ، تیشه ما

بهر یک جرعه می ، منت ساقی نکشیم

اشک ما ، باده ما ، دیده ما ، شیشه ما

عکس نوشته دعا برای عشق

حالش خراب بود، سرش گیج و مست مست

آمد دوباره روی همـــان بالــــكن نشست

یك دور به تمـــــام خیـــــابـــــان نگــــــاه كرد

به جفت های مسخره ی دست توی دست

لبخند زد بــه هر كـــه دلش را فروختــــه

لبخند زد به هركه شبیه خودش شكست

عکس نوشته تا ابد دیوونتم دیوونه

آغـــــوش بـــاز كـــرد و تنش را بــه بـــاد داد

حس كرد مثل سایه اش امشب سبک شده ست

راضــی نشد پرنده ی كوچک…وبالـــكن

دیگر برای بال و پرش پست پست پست

بارید تا دمـــادم صبــــح و كسـی ندید

بد مستی قشنگ جوانی غزل پرست

عکس نوشته تو کوچه ها در به درم

صبـــح آسمـــان برای پریدن زلال بـــود

آماده شد دل از همه ی بیت ها گسست…

*

اشكی چكیدو…آه چقدر آشناست این-

دستی كه پلک های مرا عاشقانه بست

عکس نوشته دارم از تو دور میشم

هر چه گلایه دارم بر باد می نویسم

با بغض ساكت خود فریاد می نویسم

بی یاد چشمهایت دی با من است همیشه

اسفند عشق خود را مرداد می نویسم

شهریور نگاهت اردیبهشت من شد

با سبزی نگاهت خرداد می نویسم

عکس نوشته چمدان بستن برای رفتن

با هر بهانه ی تو صدها بها گرفتم

نازت اگر بگیری ایراد می نویسم

دادی اگر تو دادم داد تو را نویسم

ورنه هزار قصه بیداد می نویسم

شیرین اگر نباشی ای لیلی زمانه

با تیشه روی سینه فرهاد می نویسم

عکس نوشته های همسرم تاج سرم

عکس نوشته یه شوهر دارم تاج سرم

لطفی اگر نمایی با زاغ ابروانت

در این خرابه دل آباد می نویسم

صد ها اسیر دارد زنجیر زلفهایت

با كسب یك اجازه آزاد می نویسم

هرگز نترس بانواینكه گلایه گویم

هر چه گلایه دارم بر باد می نویسم

عکس نوشته های همسرم تاج سرم

من آن کلاغـک تکـــرار هــای غمگینم

به خانه ام نرسیدم، و خواب می بینم

درخت بودی و من هم کلاغ بی خبرت

دوباره از لب سردت، غــرور می چینم

تو عاشقم شده بودی و این بهارم بود

و بــا صدای گرفتـــه، صدای ننگینـــم

عکس نوشته های همسرم تاج سرم

و قار قار که یعنی تو آسمان منی

و قار قار بهـــارم! بهار شیرینـــــم

و قــار قــار بیـــــا مبتلای هـــم باشیم

به شب رسیده نگاهم، شکوفه آجینم

تو ناز می کنی و من دوباره می لرزم

بهــــار آمده؟ یا این منم که بی دینم؟

عکس نوشته های همسرم تاج سرم

عکس نوشته همسرم پادشاه من

 

تو شعر های منی، من دل سیاه توام

و قانعــم بـــه همین، ای خدای آیینم

سکوت می کنم و بوسه هات می خندند

به سیب سرخ دلم؟ یا به بغض سنگینم؟

و من دوباره همــان داغ دار غمگینم

به خواب رفته ام اما, تو را نمی بینم

عکس نوشته های همسرم تاج سرم

عکس نوشته پدرم تاج سرم

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود، از هر مژه چون سیل روانه
خواهد به سر آید، شب هجران تو یانه
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

این آهنگ همسرم تاج سرم تقدیم به شما عزیزان سایت عکس نوشته: